سخنان کوتاه و پرمعنا
سخنان کوتاه و پرمعنا

سخنان کوتاه و پرمعنا

فلسفی

ظریف و فروغی و تماشاگری که سنگ انداخت

مهرداد خدیر
عصر ایران-تصویر دکتر جواد ظریف وزیر امور خارجه در جلسه اخیر مجلس شورای اسلامی در حالی که کتاب «یادداشت های روزانه محمد علی فروغی ازسفر کنفرانس صلح پاریس» را در دست دارد از عکس های پُر گفت و گوی این روزهاست.

  هر چند برخی تصور کرده بودند وزیر امور خارجه از ابتدا کتاب در دست وارد صحن شده اما ماجرا از این قرار است که پس از استقرار در صحن، دکتر حداد عادل نزد او می آید و پاکت سفید سر‌بسته ای را تقدیم می کند و می‌رود و بعدتر ظریف بسته را می گشاید و با  این کتاب رو به رو می شود.

  این کتاب حاوی یادداشت های ذکاء الملک و مربوط به دورانی است که فروغی در جایگاه «رییس دیوان عالی تمیز» عضو هیات 5 نفری اعزامی به کنفرانس صلح پاریس بود. مذاکرات بر سر این بود که ایران به رغم اعلام بی طرفی در جنگ جهانی اول متحمل هزینه هایی سنگین شده بود و طلب غرامت می کرد.

  این یادداشت ها شامل فصل فشرده ای از همین مذاکرات مهم دیپلماتیک در آن مقطع است و احتمالا آقای حداد عادل قصد داشته آقای ظریف را به نکاتی در آن توجه دهد و قطعا وزیر امور خارجه می تواند از این یادداشت ها در مذاکره‌ها و مواجهه‌های بعدی بهره برد خاصه این که می دانیم فروغی قبل از نخست وزیری وزارت امور خارجه را نیز تجربه کرده بود.


  به این موضوع اما می‌توان از زوایای دیگری نیز نگریست:
 
  نخست این که اصلاح نگاه به محمد علی فروغی ( ذکاء الملک) را باید به فال نیک گرفت. زیرا تصویری که از این رجل سیاست‌مداراصلاح طلب در کتاب های درسی ارایه شده سیمای یک فراماسونر است که در شهریور 1320 به دستور انگلستان سلطنت را از رضاشاه به پسرش منتقل کرد نه آن که در شرایط اشغال ایران توسط شوروی و انگلیس - ولو با لابی و هماهنگی-  تدبیری اندیشید تا کشور از هم نپاشد.

  اگر فروغی تنها همان فراماسونر وابسته ای است که در همه این سال ها توصیف شده به قاعده نباید مطالعه کتاب او مفید باشد. هر چند بدیهی است که مطالعه خاطرات و یادداشت ها به منزله تایید رفتارها و گفتارهای نویسنده نیست کما این که آقای حداد عادل به یادداشت های امیر اسدالله علم نیز علاقه دارد و بارها به آن اشاره کرده اما همین که در برابر دوربین ها و نگاه کنجکاو دیگران کتاب یادداشت های فروغی اهدا می شود این معنی را هم دارد که سیاست مدار برجسته تاریخ ایران را می توان از زوایای دیگری نیز تحلیل کرد.

یک موضوع دیگر اما انگیزه این قلم برای اشاره به این موضوع است. همان که در این یکی دو روز هیچ اشاره ای به آن نشده است و البته تردید ندارم که آقای حداد نیز به قصد یادآوری تاریخی نکته ای که خواهم آورد کتاب را هدیه نداده است.

  محمد علی فروغی پس از آخرین نخست وزیری در شهریور 1320 می‌دید که ایران در ضعف کامل قرار دارد چندان که از میان رهبران آمریکا، انگلستان و شوروی که به تهران سفر کردند وینستون چرچیل و تئودور روزولت حاضر به ملاقات با شاه جوان نشدند و ادامه این وضعیت به تحقیر بیشتر می‌انجامید و بعید نبود در صدد انتقام از حمایت ضمنی رضا شاه از آلمان ها برآیند و اعلام بی طرفی ایران را جدی نگیرند.

  از این رو تصمیم به انعقاد قرار داد سه گانه با این سه کشور گرفت تا آنان استقلال و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسند و متقابلا ایران نیز از بی طرفی خارج شود و در کنارشان قرار گیرد و  بعدتر  «پل پیروزی» در جنگ دوم جهانی هم لقب گرفتیم.

  این رویکرد البته با انتقاداتی رو به رو شد و شماری از نمایندگان دوره سیزدهم مجلس شورای ملی از درِ مخالفت با فروغی درآمدند. خصوصا این که پیر و بیمار هم شده بود و بیشتر اوقات را در خانه سر می کرد و قدرت دفاع و پاسخ گویی مانند گذشته را هم نداشت و اوضاع چنان آشفته بود که پیمان همکاری با قوایی که چند ماه قبل بی هیچ اجازه و هماهنگی وارد خاک ایران شده بودند ننگین تلقی می شد.

   در بهمن ماه 1320 اما به مجلس رفت تا چرایی اتحاد با آمریکا را توضیح دهد و بگوید که این کار تصویر ایران را از یک کشور تحت اشغال خارج و تمامیت ارضی ایران را تامین می کند زیرا در پایان جنگ دیگر توجیهی برای ادامه حضور در خاک ایران باقی نمی ماند.

  از میان تماشاگران مجلس اما یکی برخاست و با خائن خواندن فروغی سنگی به سوی نخست وزیر پرتاب کرد که اگر چه سر او را نشکست اما دل او را سخت شکست و یک ماه بعد استعفا کرد و ترجیح داد اشتغالات ادبی خود را که از 1313 تا 1320 به آنها همت گماشته بود ادامه دهد و در آذرماه 1321 در حالی درگذشت که کتاب منتخب شاهنامه ای که برای مدارس آماده کرده بود زیر چاپ بود.

   نام آن تماشاگر «محمد علی روشن» بود و گذر زمان نشان داد که فروغی هر که بود و هر چه بود در آن مقطع خیانت نکرد بلکه کشور را از فروپاشی حتمی نجات داد و اگر آن قراردادهای سه گانه را نبسته بود چه بسا آمریکا هم بعد از جنگ به صورت شفاهی و نه کتبی به شوروی اولتیماتوم نمی داد که باید خاک ایران را به موجب تعهدی که داده ترک کند و روس ها هم قبل از آن که شورای امنیت رسیدگی به شکایت ایران را شروع کند تعهد دادند از خاک ایران بیرون می روند و این اتفاق هم افتاد در حالی که در غالب سرزمین های دیگر باقی ماندند و خود را به عنوان فاتح جنگ و نجات دهنده اروپا از فاشیسم و نازیسم محق می دانستند.

  هدف حداد عادل یادآوری خدعه های احتمالی و بد عهدی ها در آن طرف و یا وطن دوستی ها در این سو بوده و جواد ظریف هم از این که از رقیب رییس خود که در اردوگاه مقابل است هدیه گرفته خشنود بود و توضیح داد رابطه سیاسی ندارند و ارتباط و آشنایی به دوران دبستان و دبیرستان علوی مربوط است. اما بد ندیدم به بهانه کتاب یادداشت های فروغی از «محمد علی روشن» و واقعه بهمن 1320 هم یاد شود. بیشتر به این خاطر که نوبت قبل در مجلس بر سر جواد ظریف فریاد کشیدند و این بار پس از توافق وین و قطعنانه 2231 نه سنگی پرتاب شد نه کسی انگ خیانت زد.

  این بار محمد علی روشن نه در جایگاه تماشاگران بود  و نه در صحن...



مهم ترین فراز همان تاکید بر شبکه های اجتماعی است. رقیب جدید و جدی رسانه انحصاری و رسمی زیرا در برنامه های تلویزیونی یا اشاره ای به این پدیده نمی شود یا اگر بشود تنها با بدبینی است.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گفت و گوی تلویزیونی یکشنبه شب (11 مرداد ماه) رییس جمهوری را می توان مصاحبه‌ای سرشار از اعتماد به نفس بیشتر به سبب موفقیت ناشی از انجام توافق هسته‌ای و غلبه بر منتقدان داخلی و خارجی در این زمینه دانست.

حسن روحانی آشکارا شاداب‌تر و مسلط‌تر به نظر می‌رسید و در هر بخش هم البته طعنه ظریفی به دلواپسان می‌زد. همان‌ها که گمان می‌بردند او قادر به عبور از این مرحله نیست و هم اکنون نیز تمام توش و توان خود را به کار بسته‌اند تا اجرای نهایی توافق هسته‌ای را منوط به تصویب مجلس کنند و بازی را در 90 دقیقه قانونی تمام شده نمی‌دانند وبه وقت اضافه امید‌وارند.
 


  نخستین نکته ای که در گفت و گوهای خبرنگاران صدا و سیما با رییس جمهوری طی دو سال گذشته جلب توجه می‌کند مقایسه ناخواسته  نوع مواجهه با حسن روحانی و جنس گفت و گوهای دوران محمود احمدی نژاد (البته نه با همین خبرنگاران) است؛ هنگامی که به یاد می‌آوریم در مقابل آمارهای غیر واقعی او صُمّ بُکم می نشستند و حتی سر را به نشانه تایید تکان می‌دادند و حال در صدد مباحثه بر می‌آیند هر چند که رییس جمهوری صحبت مورد نظر خود را مطرح می‌کرد و البته باید انصاف داد که پرسش‌های خبرنگار خانم (ندا سپانلو) از اغراض خاص دورتر و به افکار عمومی و سلیقه مخاطب نزدیک تر بود.

  جدای این موضوع و به جز شادابی و اعتماد به نفس بیشتر رییس جمهوری در این گفت و گو از طعنه های کوتاه اما بُرنده و شیرین برای شنونده همسو و تلخ برای مخالفان نمی‌توان گذشت.

آنجا که «درشت‌گویی» را در برابر «درست‌گویی» نشاند و از انتخابات 24 خرداد 92 به مثابه یک همه‌پرسی یاد کرد تا  پایگاه 8 درصدی دلواپسان بی آن که به صراحت اشارت کرده باشد به یاد آید. ( نسبت آرای 4 میلیونی سعید جلیلی به 50 میلیون ایرانی واجد شرایط رای دادن).

مهم ترین نکات یا طعنه ها اما اینها بودند:

-  «صدا و سیما که از صبح تا شب درباره برجام برنامه پخش می کند اگر نظیری برای این دستاورد هست پیدا کند و بگوید تا ببینیم جایی بوده که کشوری از ذیل فصل هفتم ماده 41 منشور ملل متحد با مذاکره و منطق و بدون عقب نشینی خارج شده باشد؟» این پرسش/ واکنش را می توان نشانه ابراز نوعی ناخرسندی از جهت گیری های صدا و سیما در قبال توافق دانست که به اشکال گوناگون از نقل مکرر اظهارات مقامات آمریکایی یا انجام مصاحبه های هدف مند با چهره های منتقد دولت تا ساخت و پخش مستند برای شبیه سازی بازرسی در چارچوب آژانس با آنچه در عراق اتفاق افتاد ابراز می شود و در تازه ترین مورد سخنان غیر رسانه ایِ مرد شماره دو مذاکرات هسته ای در جمع اعضای شورای خبر صدا و سیما را بر روی خروجی خبرگزاری صدا و سیما قرار دادند و البته چند ساعت بعد در حالی که انتشار یافته و به روزنامه ها هم رسیده بود برداشتند.

   این نکته از برنامه های صدا و سیما هویدا بود و هست که دل‌شان با توافق نیست و خود را برای پخش گفت و گوها و برنامه‌هایی با این مضمون آماده کرده بودند که دیدید می‌گفتیم نمی‌شود و نباید اعتماد کرد و اکنون نیز نوعی اکراه از توافق احساس می شود. همان توافقی که اوایل از آن به عنوان «جمع بندی» یاد می‌کردند و حتی حاضر نبودند کلمه «توافق» را درباره آن به کار برند. اما طعنه اصلی آنجا بود که در برابر نمایندگان رسانه رسمی و از طریق همین رقیب قدرت‌مند – شبکه های اجتماعی – را به رخ مسی کشید:« چه ها که نکردند در شبکه های اجتماعی. چه گرافیک های زیبایی و حتی چه طنزهای فاخری». شاید به قصد این یادآوری که دوران انحصار گذشته و اکنون اخبار و تصاویر در شبکه های اجتماعی رد و بدل می شود و صدا و سیما سیطره و انحصار گفتمانی گذشته را از کف داده است.

   - «کاسبان تحریم»البته از همه روشن‌تر بود. اصطلاحی که رییس جمهوری بارها به کار برد تا راز ناخرسندی بخشی از مخالفان توافق را بازگوید و به منافع یا مطامع اقتصادی و مادی آنان اشاره کند.

  - نقل قول از لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه هم قابل تامل بود که در دیدار با وی گفته است:« به سرمایه گذاران فرانسوی گفته ام دوره قبل سپری شده است و باید سرمایه و فناوری به ایران ببرید نه صرفا کالا».

  اهمیت این نقل قول به این سبب بود که دلواپسان، دولت را به دلیل میزبانی وزیر خارجه فرانسه  به باد انتقاد گرفته بودند و پرونده هموفیلی ها در 30 سال قبل را که در آن اتفاقا فابیوس جوان و نخست وزیر، تبرئه شد بازگشایی کردند. روحانی اما پای دولت قبل را به میان کشید تا بگوید اتفاقا در آن دوران نصیب بیشتر می بردند. زیرا کالای خام می فرستادند ولی حالا باید سرمایه و تکنولوژی بیاورند.

  می توان حدس زد که منتقدان توافق هسته ای در برابر این گفت و گو موضع بگیرند و منحصر کردن ناراضیان به «جنگ طلبان و صهیونیست ها» را دور از انصاف بدانند و جنس مخالفت خودشان را متفاوت بخوانند.

  با این همه آنچه برای این نویسنده و از منظر رسانه ای قابل توجه بود اخم های گاه و بیگاه رییس جمهور بود که اعتماد به نفس دو خبرنگار تلویزیون را سلب می کرد. هر گاه که می خواستند مسیر برنامه را به سویی دیگر سوق دهند و مثلا ماجرای سانتریفیوژهای آلوده در سال 82 را پیش کشیدند ابتدا اخمی کرد و بعد توضیح داد و عملا خبرنگاران و خصوصا آقای عابدینی را کنترل می کرد.

  صدا و سیما وضعیت منحصر به فردی دارد. خبرنگاران آن از یک طرف موظف‌اند نظرات مخالفان دولت اعتدال گرا را به خاطر گرایش اصول‌گرایانه مدیران خود مطرح کنند و از جانب دیگر نمی‌توانند ملاحظات کلی هنگام صحبت با «عالی ترین مقام رسمی کشور پس از رهبری» - [‌توصیف قانون اساسی درباره جایگاه رییس جمهوری] را رعایت نکنند و از سوی دیگر به هر حال کارمندان یک سازمان دولتی (از نظر قوانین استخدامی) هستند که با رییس جمهوری و رییس دستگاه اجرایی گفت و گو می‌کنند و همین نسبت «خادم – مخدوم» یا «مرئوس – رئیس» دست آنان را می‌بندد هر قدر هم که ماموریت جداگانه‌ای برای آنان تعریف شده باشد.

  با این همه اگر قرار بر تاکید بر مهم‌ترین فراز سخنان رییس جمهوری باشد همان تاکید او بر شبکه‌های اجتماعی است نه به این خاطر که گفت با بستن آنان مخالف است که به صرف اشاره به آن در رسانه رسمی در حالی که در هیچ برنامه تلویزیونی به شبکه‌های اجتماعی اشاره نمی‌شود و اگر هم اشاره شود صرفا بدبینانه است.