سخنان کوتاه و پرمعنا
سخنان کوتاه و پرمعنا

سخنان کوتاه و پرمعنا

فلسفی

جعفر محمدی : 5 نکته مهم درباره "توافق بزرگ"

کلید تدبیر ، قفل تحربم را گشود
جعفر محمدی
عصر ایران - سرانجام بعد از قریب به دو سال مذاکره ، ایران و قدرت های جهانی (1+5) ، به "توافق بزرگ" رسیدند. این خبر ، بیش از همه برای ملت ایران خوشایند است چرا که بار تحریم های ظالمانه ای که در این سال ها بر کشور تحمیل شده بود را بر دوش داشتند و هزینه های گزاف آن را پرداختند.

مردم ایران به یاد دارند که تا همین چند وقت پیش، صحبت و دغدغه اصلی شان این بود که آیا آمریکا و متحدانش به ایران حمله می کنند؟ اصلا توان حمله دارند؟ آیا آن ها می خواهند حمله محدود به اماکن هسته ایران داشته باشند؟ پاسخ ایران به این حمله چه خواهد بود؟ و سوالاتی نظیر این ها.

فارغ از دغدغه جنگ - که بسیاری آن را غیر ممکن می دانستند - رنج تحریم هایی که مدام بر کشورمان تحمیل می شد و آثار نامطلوبش نه در برنامه هسته ای و نظامی که بر روی زندگی فرد فرد ایرانیان بود، مردم کشورمان را می آزرد.

اینک، به همت دولتمردان و دیپلمات های با تدبیر ایرانی، نه تنها شبح جنگ از این سرزمین رخت بربسته ، بلکه واضعان تحریم ها، پذیرفته اند که تحریم هایشان را لغو کنند. این، برای مردمی که "کهنه زخم تحریم ها" را با دردی مزمن تحمل می کردند، بهترین خبر ممکن است، هر چند کاسبان تحریم را خوش نیاید.

درباره توافق بزرگ و دوران پس از آن ، نکاتی چند قابل تأمل است:

1 - مذاکرات دو سال اخیر و روش خردمندانه ای که آیت الله خامنه ای، حسن روحانی و محمد جواد ظریف و همکارانش در تعامل و گفت و گوی عاقلانه با جهان در پیش گرفتند، فارغ از نتیجه مذاکرات، متضمن یک دستاورد راهبردی برای ایران بود و آن ، ترسیم چهره ای جدید از ایران نزد افکار عمومی جهانیان است.

تا همین دو سال پیش،به دلیل سیاست های نامعقول دولت قبل، نام ایران در جهان به عنوان کشوری که می خواهد امنیت جهان را به خطر بیندازد شناخته می شد ولی در دو سال گذشته که  مذاکرات بر اسلوبی خردمندانه بنا شد، ایران در مسیر شناخته شدن به عنوان کشوری اهل گفت و گو ، نرمش و صلح قرار گرفت.

نظرسنجی های متعددی که در کشورهای مختلف جهان و حتی در خود آمریکا صورت گرفته ، نشان می دهد که وجهه ایران در میان افکار عمومی جهانیان در دو سال اخیر ، رو به بهبود بوده است. این ، دستاورد و سرمایه کمی نیست.

2 - اشتباه محض است که توافق حاضر را پایان راه بدانیم و حتی مأموریت ظریف و تیمش را در این پرونده خاتمه یافته تلقی کنیم. قطعاً توافق وین، گام و دستاورد بزرگی محسوب می شود و که مبنای حرکت های بعدی کشور در تعاملات بین المللی خواهد بود ولی واقعیت این است که این توافق، همانند نوزادی که تازه به دنیا آمده، باید مسیر رشد و بلوغش را در میان سیاست بازی های متداول جهانی طی کند.

این توافق باید در پارلمان ایران و کنگره آمریکا بررسی شود. از هم اکنون می توان به وضوح لابی صهیونیست ها در واشنگتن را دید که سعی در مجاب کردن سناتورهای آمریکایی برای ابطال یا ناکارآمد سازی توافق دارند.

وانگهی، حتی بعد از قطعی شدن توافق، مذاکرات اجرای آن، هر چند نه به شکل کنونی ولی در سطوح دیگر و حتی بعضاً پشت پرده ادامه خواهد یافت و طبیعی است که در این مسیر ، اختلاف نظرها ، چانه زنی ها و حتی کارشکنی هایی نیز به وجود خواهد آمد.

حتی اگر متن توافقنامه کاملاً صریح و عاری از کلمات و ادبیات دوپهلو نیز باشد، باز هم می توان انتظار برخی تفسیرها و انتظارات نامعقول را داشت چرا که در جهان زورمحور کنونی، اصل نه بر عدالت و انصاف که بر تفوق گرایی است.

از این رو به ویژه ماه های نخست بعد از قطعیت توافق را باید در زمره سخت ترین و حیاتی ترین دوره های مربوط به آن دانست و با حتمی دانستن برخی ناملایمات در این مسیر ، خود را آماده نبردهای دیپلماتیک دیگری کرد.

3 - همان طور که پیشتر نیز نوشته بودیم، در عرصه کنونی روابط بین الملل، چیزی به نام اعتماد وجود خارجی و واقعی ندارد. این واقعیت به ویژه وقتی خود را بیشتر نشان می دهد که سوابق برخی کشورها در عهدشکنی، مکرر در مکرر باشد. آمریکا یکی از همین کشورهاست که دستکم در تاریخ روابطش با ایران، نشان داده است که اگر بتواند از عدول از تعهداتش ابایی ندارد.

به عنوان مثال طبق عهدنامه 1981 الجزایر که بین ایران آمریکا منعقد شد، آمریکا متعهد گردید مجازات‌های تجاری و اقتصادی علیه ایران را لغو و دارایی‌های مسدود شدهٔ آن را آزاد کند و در امور داخلی ایران مداخله نکند ولی در تمام سال هایی که از آن تاریخ می گذرد، مسیری عکس معاهده را پیموده است.

در مثالی دیگر، بعد از کمک ایران به آمریکا در مقابله با طالبان در دولت اصلاحات، ایالات متحده به جای قدردانی ، ایران را "محور شرارت" نامید و سیاست های ضدایرانی اش را تشدید کرد.

در دوران مرحوم دکتر مصدق نیز، برغم سفر مصدق به آمریکا و همراهی اولیه واشنگتن با وی در ماجرای ملی شدن نفت، در ادامه شاهد رویگردانی امریکا از دولت مردمی مصدق و نهایتاً کودتای غم انگیز 28 مرداد 1332 هستیم.

بنابراین، حتی فراتر از این اصل که هیچ کشوری در دنیا قابل اعتماد نیست، درباره امریکا به دلیل واقعیت های انکارناپذیر و مستند تاریخی باید گفت که این بی اعتمادی، مستحکم تر و موجه تر نیز هست.

این گزاره درباره اغلب کشورهای مذاکره کننده با ایران و به ویژه روسیه نیز صادق است.

از این رو، برغم مذاکرات اخیر و توافق حاصل از آن، نباید ساده انگارانه انتظار دوستی از این کشورها را داشت. آنچه بعد از این رخ خواهد داد، درست همانند آنچه پیش از این اتفاق افتاده ، مبتنی بر رقابت و منافع ملی هر طرف خواهد بود.

4 - با توجه به آنچه در بند پیشین بدان اشاره شد، تدبیر و سیاست خارجی مبتنی بر "عزت،حکمت و مصلحت" ، ایجاب می کند که با قدرت های جهانی، تعاملات هوشمندانه تری را در پیش بگیریم.

در این باب می توان نوع رابطه با آمریکا را بازتعریف کرد. جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات اخیر، بی هیچ شعار و تعارفی، عزتمندانه عمل کرد و مذاکره با آمریکا را نه از موضع ضعف که در موقعیتی مناسب تجربه کرد. بنابر این آن نگرانی قدیمی که مبادا مذاکره با آمریکا حمل بر ضعف ایران شود، اساساً منتفی است. لذا این گفت و گوها می تواند در باب روابط دو جانبه، به سیاق عزتمندانه کنونی ادامه یابد و در نهایت با در نظر گرفتن سه اصل اعلامی رهبری در سیاست خارجی (عزت،حکمت و مصلحت)، به از سرگیری روابط رسید.

چنین سیاستی، عین هوشمندی و تدبیر است چرا که به نوعی کاهنده یا مهار کننده دشمنی آمریکا با ایران است. تبدیل یک رابطه خصمانه پر خطر به یک رابطه متعارف کم خطر، گزینه ای است که عقل سلیم بدان حکم می دهد.

رابطه با آمریکا، صد البته به معنای پذیرش سیاست های آمریکا نیست کما این که روابط ایران با روسیه و انگلیس و دیگران، معنای پذیرش سیاست ها یا دیکته های آنان نیست.
 
چنین سیاستی سه دستاورد مهم می تواند داشته باشد: اول آن که ضریب اطمینان به اجرای توافق حاضر را تقویت می کند و دوم این که از آسیب زایی آمریکا به ایران می کاهد و بر نفعش می افزاید. سومین نفعش نیز محدود شدن قدرت مانور کشورهای ضد ایرانی مانند اسرائیل و عربستان است که در خلأ ایجاد شده کنونی بین ایران و آمریکا، یکه تازی می کنند.

5 - و پایان سخن این که توافق کنونی هرگز حاصل نمی شد مگر با تدبیر رهبری نظام که بیشترین حمایت ها را از تیم مذاکره کننده به عمل آوردند. این حمایت ها چند کارکرد جدی داشت:  مخالفت های داخلی با مذاکرات و مذاکره کنندگان را تعدیل کرد، به تیم مذاکره کننده ، قوت قلب داد و به آن اعتبار بین المللی بخشید و طرف های مقابل مطمئن شدند که با نمایندگان مورد وثوق نظام مذاکره می کنند و می توان روی حرف شان حساب کرد. همچنین ترسیم خط قرمزهای جدی برای مذاکره کنندگان، به آنها برای چانه زنی های بیشتر با 1+5 کمک کرد.

همچنین نباید از نقش کلیدی حسن روحانی غفلت کرد که راهبرد دولتش را حل مناقشه هسته ای قرار داد و نظام را با این راهبرد حیاتی همراه ساخت و در مرحله بعد، مدیریت کلان مذاکرات را بر عهده گرفت.

محمدجواد ظریف نیز با تلاشی خستگی ناپذیر و ستودنی نقش تاریخی اش را به حرفه ای ترین شکل ممکن ایفا کرد تا نامش در کنار نام بزرگان تاریخ ایران ثبت شود. علاوه بر او باید به سید عباس عراقچی، مجید تخت روانچی و تمام اعضای تیم مذاکرات،به دیده احترام و قدرشناسی نگریست و "مجاهدت" هایشان را قدر دانست.

تلاش های رسانه ها نیز که در طول این مذاکرات پا به پای مذاکره کنندگان فعال بودند و مردم را لحظه به لحظه در جریان آخرین رویدادها قرار می دادند، بسیار ارزشمند بود.

و نهایتاً باید قدردان مردمی شد که تمام رنج های تحریم را به دوش کشیدند و از دولتمردان و دیپلمات های خود ، تمام قد حمایت کردند تا کلید تدبیر بتواند قفل تحریم را باز کند.

این  همگرایی ملی، لازمه پیمودن راه طولانی پیش روی ایران در دوران پساتحریم است.؛ روزهایت خوش، ایران!






 سفیر ایران در کویت، در مقاله‌ای که به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد اشغال کویت توسط رژیم پیشین بعث عراق منتشر شد، تاکید کرده جمهوری اسلامی ایران در تقویت روابط با همسایگان و کمک به آن‌ها در سختی‌ها و مجالست با آن‌ها در رفاه و آسایش پیش‌رو است.

متن کامل مقاله علی‌رضا عنایتی به شرح زیر است:

کویت این ایام، بیست و پنجمین سالگرد حادثه تلخ اشغال این کشور توسط رژیم صدام، که یادآور صف‌آرایی تانک‌ها در خیایان‌ها و بیابان‌های این کشور، تخریب، ویرانی و آوارگی است را پشت سر می‌گذارد.

البته ماجراجویی صدام در این‌جا به پایان نمی‌رسد، چراکه قبلاً نیز با وارد شدن در جنگ با همسایه خود ایران، به بهانه دفاع از دروازه شرقی جهان عرب، ثروت‌های دو کشور را به باد داد و در پایان ناکام و سرافکنده از جنگ خارج شد. هرچند این شکست سخت او را از اعمال جنگ دیگری علیه همسایه جنوبی خود، کویت، با همان منطق فرسوده، باز نداشت.

ما در بیست و پنجمین سالگرد این حادثه تلخ، خاطرات دردناکی را مرور می‌کنیم که مبتنی بر ماجراجویی، تلاش برای توسعه زمین یا رسیدن به خواسته‌های خود براساس منطق زور و قدرت، تعامل با همسایگان با تکبر و زورگویی، اعمال تک محوری و تلاش برای محوریت یافتن و ائتلاف است.

مایه افتخار است که بگویم جمهوری اسلامی ایران تنها پس از گذشت چند ساعت از این حادثه و قبل از این که کشورهای عضو شورای همکاری بخواهند موضع قاطعی را برای حمایت از همسایه خود اتخاذ کرده و تجاوزگری عراق را محکوم کنند، موضع آشکار و روشن خود مبنی بر محکوم کردن تجاوز عراق علیه خاک کویت را اعلام کرد و از رژیم عراق خواست تا به مرزهای بین‌المللی بازگردد، ایران در کنار کویت ایستاد و آن چه در زمان جنگ تحمیلی چشیده بود را فراموش کرد. سپس نه تنها مرزها بلکه دل‌های خود را بر روی شهروندان کویتی که به سوی آن کشور در حال حرکت بودند، گشود، به طوری که ده‌ها هزار نفر از شهروندان کویتی به آن کشور پناه بردند و برخی در ایران سکونت گزیدند و برخی از آن‌جا عبور کرده و به دیگر کشورها رفتند. درهای سفارت ایران در زمان اشغال کویت برای خدمت‌رسانی و صدور اسناد لازم برای ورود شهروندان کویتی به خاک ایران باز بود.

ایران همواره حمایت خود را از کویت اعلام کرد و اخبار مربوط به جنگ را لحظه به لحظه گزارش می‌داد. به طوری که خود از زبان برخی از مسوولان کویتی شنیده‌ام که در آن ایام آنان تنها گوش‌شان به صدای ایران و پیگیری گزارش‌های مربوط به جنگ بوده است. چنان که بارها مسوولان کویتی در دیدارهای دوجانبه، قدردانی و سپاس خود از موضع ایران نسبت به برادران کویتی خود در زمان اشغال را اعلام کرده‌اند.

بار دیگر می‌گویم و تأکید دارم بر این که ایران در اهداف خیرخواهانه، تقویت روابط با همسایگان، کمک به آن‌ها در سختی‌ها و مجالست با آن‌ها در رفاه و آسایش پیش‌رو است و به قول خود عمل کرده و آن را به اثبات رسانده است. با وجود این که ما بیست و پنجمین سالگرد این حادثه دردناک را جشن می‌گیریم، من مطمئن هستم که بعد از گذشت بیست و پنج سال دیگر، ما و فرزندان‌مان در حالی پنجاهمین سالگرد اشغال را جشن می‌گیریم که شاهد رشد و شکوفایی منطقه خواهیم بود و در آن هنگام دیگر دوران تجاوزگری به سر رسیده است. البته تحقق این امر به تلاش سخت و پیگیر تمام کشورهای منطقه، کوچک و بزرگ، جهت ارتقای منطقه و جلوگیری از جنگ، فتنه‌گری، فرقه گرایی نیاز دارد.



واژه های تازه سرچ شده در این وبلاگ :
جملات روز خوش به آلمانی , شعر درباره نسیه , مجتبی شرکاء , چاه دریای رفسنجان, برنده مناقصه سد ابیورد, فقط عکس حکیم تهرانی , کلمات قصار محمد جواد ظریف , فیلم شروین سلیمانی شعر مامور گشت ارشاد رهبری, فهرست بزرگترین متفکرین معاصر ایران, گفته های نصرت رحمانی , لاهور انارک علی بازار , نیم رخ سلمان خان, عدنان غزی مدیر عامل سازمان تعزیرات حکومتی اهواز, جملات سیاسی شهریار, بازیگر عربی کویتی عبدالله سیف, حقه پری دریایی, بهارروستای حکی, سخنان بزرگان ایرانی با تصویر , زکریا زاهدی , سروش اشکانی دروازبان تیم واترپلوی سمنان, تصاویر بسیج قدس رباط سنگ , شرایط وام قرض الحسنه اداره آموزش وپرورش منطقه 4شهرتهران, روستای برزبان در خاک بهمنی , یافته پری دریایی در اهواز, ماهیگیری در سوا حل کشور هلند , مدرسه شریعتی دراباده کجاس , کاریکاتور برگزیده پرتغال از اوباما توسط یاسر خان برایی, سخنان بزرگان استفاده بدون اجازه از سخن دیگران, آدرس بانگاه معاملاتی حمیدسجادی نیا دردزفول, قهرمان دوچرخه سواری در شهر زرآباد در سال 1393 , اینستاگرام عاطفه خواجه نبی, جملات زیبای امیرکبیر, عتیقه پری دریایی, بزر نزاع, تصاویر مشاهیرجهان, پری دریایی سید شده دربندرعباس, عکسای روزای مه گرفته در امیدیه, ووشو اردبیل جواد عزیزی , آرمرده , جملات زیبا از صادق هدایت , میرفرهاد میرابدانان, انفجار پیکان در جایگاه cng میاندورود, اسیردام حسین, کوراش کاران خراسان شمالی بر بام آسیا ایستادند , حلقه سر مربیان واستاد در اصفهان, احسان آهن ساز سلماسی, زندگینامه پهلوان محمد چرب کرمانشاهی, مشاهیر هنرمندان و نخبگان دزفول, دکتر حیدر امیران- مشاور اقتصاد-ساختمان صورتی, مجتبی شرکا , اثرتاریخی سانتیاگو , لار میرجاوه , تبلیغات انتخاباتی امین راد شورای راین , میثم هاشمی ارایشگر, پیشجوان روزنامه, عکس های برتر صادق واحدی,  آقای زارعی حوزه it , عکس برای نظر های فیسبوکی

ظریف و فروغی و تماشاگری که سنگ انداخت

مهرداد خدیر
عصر ایران-تصویر دکتر جواد ظریف وزیر امور خارجه در جلسه اخیر مجلس شورای اسلامی در حالی که کتاب «یادداشت های روزانه محمد علی فروغی ازسفر کنفرانس صلح پاریس» را در دست دارد از عکس های پُر گفت و گوی این روزهاست.

  هر چند برخی تصور کرده بودند وزیر امور خارجه از ابتدا کتاب در دست وارد صحن شده اما ماجرا از این قرار است که پس از استقرار در صحن، دکتر حداد عادل نزد او می آید و پاکت سفید سر‌بسته ای را تقدیم می کند و می‌رود و بعدتر ظریف بسته را می گشاید و با  این کتاب رو به رو می شود.

  این کتاب حاوی یادداشت های ذکاء الملک و مربوط به دورانی است که فروغی در جایگاه «رییس دیوان عالی تمیز» عضو هیات 5 نفری اعزامی به کنفرانس صلح پاریس بود. مذاکرات بر سر این بود که ایران به رغم اعلام بی طرفی در جنگ جهانی اول متحمل هزینه هایی سنگین شده بود و طلب غرامت می کرد.

  این یادداشت ها شامل فصل فشرده ای از همین مذاکرات مهم دیپلماتیک در آن مقطع است و احتمالا آقای حداد عادل قصد داشته آقای ظریف را به نکاتی در آن توجه دهد و قطعا وزیر امور خارجه می تواند از این یادداشت ها در مذاکره‌ها و مواجهه‌های بعدی بهره برد خاصه این که می دانیم فروغی قبل از نخست وزیری وزارت امور خارجه را نیز تجربه کرده بود.


  به این موضوع اما می‌توان از زوایای دیگری نیز نگریست:
 
  نخست این که اصلاح نگاه به محمد علی فروغی ( ذکاء الملک) را باید به فال نیک گرفت. زیرا تصویری که از این رجل سیاست‌مداراصلاح طلب در کتاب های درسی ارایه شده سیمای یک فراماسونر است که در شهریور 1320 به دستور انگلستان سلطنت را از رضاشاه به پسرش منتقل کرد نه آن که در شرایط اشغال ایران توسط شوروی و انگلیس - ولو با لابی و هماهنگی-  تدبیری اندیشید تا کشور از هم نپاشد.

  اگر فروغی تنها همان فراماسونر وابسته ای است که در همه این سال ها توصیف شده به قاعده نباید مطالعه کتاب او مفید باشد. هر چند بدیهی است که مطالعه خاطرات و یادداشت ها به منزله تایید رفتارها و گفتارهای نویسنده نیست کما این که آقای حداد عادل به یادداشت های امیر اسدالله علم نیز علاقه دارد و بارها به آن اشاره کرده اما همین که در برابر دوربین ها و نگاه کنجکاو دیگران کتاب یادداشت های فروغی اهدا می شود این معنی را هم دارد که سیاست مدار برجسته تاریخ ایران را می توان از زوایای دیگری نیز تحلیل کرد.

یک موضوع دیگر اما انگیزه این قلم برای اشاره به این موضوع است. همان که در این یکی دو روز هیچ اشاره ای به آن نشده است و البته تردید ندارم که آقای حداد نیز به قصد یادآوری تاریخی نکته ای که خواهم آورد کتاب را هدیه نداده است.

  محمد علی فروغی پس از آخرین نخست وزیری در شهریور 1320 می‌دید که ایران در ضعف کامل قرار دارد چندان که از میان رهبران آمریکا، انگلستان و شوروی که به تهران سفر کردند وینستون چرچیل و تئودور روزولت حاضر به ملاقات با شاه جوان نشدند و ادامه این وضعیت به تحقیر بیشتر می‌انجامید و بعید نبود در صدد انتقام از حمایت ضمنی رضا شاه از آلمان ها برآیند و اعلام بی طرفی ایران را جدی نگیرند.

  از این رو تصمیم به انعقاد قرار داد سه گانه با این سه کشور گرفت تا آنان استقلال و تمامیت ارضی ایران را به رسمیت بشناسند و متقابلا ایران نیز از بی طرفی خارج شود و در کنارشان قرار گیرد و  بعدتر  «پل پیروزی» در جنگ دوم جهانی هم لقب گرفتیم.

  این رویکرد البته با انتقاداتی رو به رو شد و شماری از نمایندگان دوره سیزدهم مجلس شورای ملی از درِ مخالفت با فروغی درآمدند. خصوصا این که پیر و بیمار هم شده بود و بیشتر اوقات را در خانه سر می کرد و قدرت دفاع و پاسخ گویی مانند گذشته را هم نداشت و اوضاع چنان آشفته بود که پیمان همکاری با قوایی که چند ماه قبل بی هیچ اجازه و هماهنگی وارد خاک ایران شده بودند ننگین تلقی می شد.

   در بهمن ماه 1320 اما به مجلس رفت تا چرایی اتحاد با آمریکا را توضیح دهد و بگوید که این کار تصویر ایران را از یک کشور تحت اشغال خارج و تمامیت ارضی ایران را تامین می کند زیرا در پایان جنگ دیگر توجیهی برای ادامه حضور در خاک ایران باقی نمی ماند.

  از میان تماشاگران مجلس اما یکی برخاست و با خائن خواندن فروغی سنگی به سوی نخست وزیر پرتاب کرد که اگر چه سر او را نشکست اما دل او را سخت شکست و یک ماه بعد استعفا کرد و ترجیح داد اشتغالات ادبی خود را که از 1313 تا 1320 به آنها همت گماشته بود ادامه دهد و در آذرماه 1321 در حالی درگذشت که کتاب منتخب شاهنامه ای که برای مدارس آماده کرده بود زیر چاپ بود.

   نام آن تماشاگر «محمد علی روشن» بود و گذر زمان نشان داد که فروغی هر که بود و هر چه بود در آن مقطع خیانت نکرد بلکه کشور را از فروپاشی حتمی نجات داد و اگر آن قراردادهای سه گانه را نبسته بود چه بسا آمریکا هم بعد از جنگ به صورت شفاهی و نه کتبی به شوروی اولتیماتوم نمی داد که باید خاک ایران را به موجب تعهدی که داده ترک کند و روس ها هم قبل از آن که شورای امنیت رسیدگی به شکایت ایران را شروع کند تعهد دادند از خاک ایران بیرون می روند و این اتفاق هم افتاد در حالی که در غالب سرزمین های دیگر باقی ماندند و خود را به عنوان فاتح جنگ و نجات دهنده اروپا از فاشیسم و نازیسم محق می دانستند.

  هدف حداد عادل یادآوری خدعه های احتمالی و بد عهدی ها در آن طرف و یا وطن دوستی ها در این سو بوده و جواد ظریف هم از این که از رقیب رییس خود که در اردوگاه مقابل است هدیه گرفته خشنود بود و توضیح داد رابطه سیاسی ندارند و ارتباط و آشنایی به دوران دبستان و دبیرستان علوی مربوط است. اما بد ندیدم به بهانه کتاب یادداشت های فروغی از «محمد علی روشن» و واقعه بهمن 1320 هم یاد شود. بیشتر به این خاطر که نوبت قبل در مجلس بر سر جواد ظریف فریاد کشیدند و این بار پس از توافق وین و قطعنانه 2231 نه سنگی پرتاب شد نه کسی انگ خیانت زد.

  این بار محمد علی روشن نه در جایگاه تماشاگران بود  و نه در صحن...



مهم ترین فراز همان تاکید بر شبکه های اجتماعی است. رقیب جدید و جدی رسانه انحصاری و رسمی زیرا در برنامه های تلویزیونی یا اشاره ای به این پدیده نمی شود یا اگر بشود تنها با بدبینی است.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گفت و گوی تلویزیونی یکشنبه شب (11 مرداد ماه) رییس جمهوری را می توان مصاحبه‌ای سرشار از اعتماد به نفس بیشتر به سبب موفقیت ناشی از انجام توافق هسته‌ای و غلبه بر منتقدان داخلی و خارجی در این زمینه دانست.

حسن روحانی آشکارا شاداب‌تر و مسلط‌تر به نظر می‌رسید و در هر بخش هم البته طعنه ظریفی به دلواپسان می‌زد. همان‌ها که گمان می‌بردند او قادر به عبور از این مرحله نیست و هم اکنون نیز تمام توش و توان خود را به کار بسته‌اند تا اجرای نهایی توافق هسته‌ای را منوط به تصویب مجلس کنند و بازی را در 90 دقیقه قانونی تمام شده نمی‌دانند وبه وقت اضافه امید‌وارند.
 


  نخستین نکته ای که در گفت و گوهای خبرنگاران صدا و سیما با رییس جمهوری طی دو سال گذشته جلب توجه می‌کند مقایسه ناخواسته  نوع مواجهه با حسن روحانی و جنس گفت و گوهای دوران محمود احمدی نژاد (البته نه با همین خبرنگاران) است؛ هنگامی که به یاد می‌آوریم در مقابل آمارهای غیر واقعی او صُمّ بُکم می نشستند و حتی سر را به نشانه تایید تکان می‌دادند و حال در صدد مباحثه بر می‌آیند هر چند که رییس جمهوری صحبت مورد نظر خود را مطرح می‌کرد و البته باید انصاف داد که پرسش‌های خبرنگار خانم (ندا سپانلو) از اغراض خاص دورتر و به افکار عمومی و سلیقه مخاطب نزدیک تر بود.

  جدای این موضوع و به جز شادابی و اعتماد به نفس بیشتر رییس جمهوری در این گفت و گو از طعنه های کوتاه اما بُرنده و شیرین برای شنونده همسو و تلخ برای مخالفان نمی‌توان گذشت.

آنجا که «درشت‌گویی» را در برابر «درست‌گویی» نشاند و از انتخابات 24 خرداد 92 به مثابه یک همه‌پرسی یاد کرد تا  پایگاه 8 درصدی دلواپسان بی آن که به صراحت اشارت کرده باشد به یاد آید. ( نسبت آرای 4 میلیونی سعید جلیلی به 50 میلیون ایرانی واجد شرایط رای دادن).

مهم ترین نکات یا طعنه ها اما اینها بودند:

-  «صدا و سیما که از صبح تا شب درباره برجام برنامه پخش می کند اگر نظیری برای این دستاورد هست پیدا کند و بگوید تا ببینیم جایی بوده که کشوری از ذیل فصل هفتم ماده 41 منشور ملل متحد با مذاکره و منطق و بدون عقب نشینی خارج شده باشد؟» این پرسش/ واکنش را می توان نشانه ابراز نوعی ناخرسندی از جهت گیری های صدا و سیما در قبال توافق دانست که به اشکال گوناگون از نقل مکرر اظهارات مقامات آمریکایی یا انجام مصاحبه های هدف مند با چهره های منتقد دولت تا ساخت و پخش مستند برای شبیه سازی بازرسی در چارچوب آژانس با آنچه در عراق اتفاق افتاد ابراز می شود و در تازه ترین مورد سخنان غیر رسانه ایِ مرد شماره دو مذاکرات هسته ای در جمع اعضای شورای خبر صدا و سیما را بر روی خروجی خبرگزاری صدا و سیما قرار دادند و البته چند ساعت بعد در حالی که انتشار یافته و به روزنامه ها هم رسیده بود برداشتند.

   این نکته از برنامه های صدا و سیما هویدا بود و هست که دل‌شان با توافق نیست و خود را برای پخش گفت و گوها و برنامه‌هایی با این مضمون آماده کرده بودند که دیدید می‌گفتیم نمی‌شود و نباید اعتماد کرد و اکنون نیز نوعی اکراه از توافق احساس می شود. همان توافقی که اوایل از آن به عنوان «جمع بندی» یاد می‌کردند و حتی حاضر نبودند کلمه «توافق» را درباره آن به کار برند. اما طعنه اصلی آنجا بود که در برابر نمایندگان رسانه رسمی و از طریق همین رقیب قدرت‌مند – شبکه های اجتماعی – را به رخ مسی کشید:« چه ها که نکردند در شبکه های اجتماعی. چه گرافیک های زیبایی و حتی چه طنزهای فاخری». شاید به قصد این یادآوری که دوران انحصار گذشته و اکنون اخبار و تصاویر در شبکه های اجتماعی رد و بدل می شود و صدا و سیما سیطره و انحصار گفتمانی گذشته را از کف داده است.

   - «کاسبان تحریم»البته از همه روشن‌تر بود. اصطلاحی که رییس جمهوری بارها به کار برد تا راز ناخرسندی بخشی از مخالفان توافق را بازگوید و به منافع یا مطامع اقتصادی و مادی آنان اشاره کند.

  - نقل قول از لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه هم قابل تامل بود که در دیدار با وی گفته است:« به سرمایه گذاران فرانسوی گفته ام دوره قبل سپری شده است و باید سرمایه و فناوری به ایران ببرید نه صرفا کالا».

  اهمیت این نقل قول به این سبب بود که دلواپسان، دولت را به دلیل میزبانی وزیر خارجه فرانسه  به باد انتقاد گرفته بودند و پرونده هموفیلی ها در 30 سال قبل را که در آن اتفاقا فابیوس جوان و نخست وزیر، تبرئه شد بازگشایی کردند. روحانی اما پای دولت قبل را به میان کشید تا بگوید اتفاقا در آن دوران نصیب بیشتر می بردند. زیرا کالای خام می فرستادند ولی حالا باید سرمایه و تکنولوژی بیاورند.

  می توان حدس زد که منتقدان توافق هسته ای در برابر این گفت و گو موضع بگیرند و منحصر کردن ناراضیان به «جنگ طلبان و صهیونیست ها» را دور از انصاف بدانند و جنس مخالفت خودشان را متفاوت بخوانند.

  با این همه آنچه برای این نویسنده و از منظر رسانه ای قابل توجه بود اخم های گاه و بیگاه رییس جمهور بود که اعتماد به نفس دو خبرنگار تلویزیون را سلب می کرد. هر گاه که می خواستند مسیر برنامه را به سویی دیگر سوق دهند و مثلا ماجرای سانتریفیوژهای آلوده در سال 82 را پیش کشیدند ابتدا اخمی کرد و بعد توضیح داد و عملا خبرنگاران و خصوصا آقای عابدینی را کنترل می کرد.

  صدا و سیما وضعیت منحصر به فردی دارد. خبرنگاران آن از یک طرف موظف‌اند نظرات مخالفان دولت اعتدال گرا را به خاطر گرایش اصول‌گرایانه مدیران خود مطرح کنند و از جانب دیگر نمی‌توانند ملاحظات کلی هنگام صحبت با «عالی ترین مقام رسمی کشور پس از رهبری» - [‌توصیف قانون اساسی درباره جایگاه رییس جمهوری] را رعایت نکنند و از سوی دیگر به هر حال کارمندان یک سازمان دولتی (از نظر قوانین استخدامی) هستند که با رییس جمهوری و رییس دستگاه اجرایی گفت و گو می‌کنند و همین نسبت «خادم – مخدوم» یا «مرئوس – رئیس» دست آنان را می‌بندد هر قدر هم که ماموریت جداگانه‌ای برای آنان تعریف شده باشد.

  با این همه اگر قرار بر تاکید بر مهم‌ترین فراز سخنان رییس جمهوری باشد همان تاکید او بر شبکه‌های اجتماعی است نه به این خاطر که گفت با بستن آنان مخالف است که به صرف اشاره به آن در رسانه رسمی در حالی که در هیچ برنامه تلویزیونی به شبکه‌های اجتماعی اشاره نمی‌شود و اگر هم اشاره شود صرفا بدبینانه است.


ماجرای استیضاح تمام شد اما !؟

عصر ایران- ماجرای استیضاح رضا فرجی دانا تمام شد و نمایندگان موافق استیضاح توانستند وزیر را به زیر کشند و اجازه ندهند سکان دار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، ماه دهم عضویت خود در کابینه دولت اعتدال را به پایان رساند.

 منتقدان دولت به هم تبریک می گویند و موافقان در حال بررسی چرایی این رخداد هستند و فراکسیون های مجلس نیز وزن تازه خود را ارزیابی می کنند.
 
 در این میان دغدغه رییس جمهوری نیز طبعا سه موضوع مشخص است: اول این که گزینه او برای جانشینی فرجی دانا هم چهره مقبول جامعه دانشگاهی و پایگاه اجتماعی دولت اعتدال باشد و هم بتواند از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد بگیرد. دوم این که استیضاح کنندگان به این صرافت نیفتند- آن گونه که بعضا تهدید کرده اند- پروژه های دیگری چون استیضاح وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی یا صنعت، معدن و تجارت را هم کلید بزنند و سوم شاید این دغدغه که ماجرای وزیر علوم روابط دولت و مجلس را دچار مشکل و تنش کند و به مسیری دیگر اندازد.

ذهن جامعه و افکار عمومی اما بیش و پیش از اینها همچنان درگیر موضوع بورسیه های غیر قانونی است چرا که دیدند و شنیدند نه دکتر فرجی دانا به خاطر تضمین ادامه وزارت حاضرشد از این موضع کوتاه بیاید و نه استیضاح کنندگان اصل موضوع را انکار کردند.

تنها بحث بر سر این بود که 3000 مورد بوده یا عدد 1800 درست است و یا در گذشته هم مسبوق به سابقه بوده یا نه و فلان فهرست صحت دارد یا نه. اتفاقا استیضاح کنندگان اصرار داشتند به موضوعات دیگر اشاره کنند و همین نشان می داد که اصل اعطای بورسیه بدون شایستگی امری نیست که هیچ کس بتواند از آن دفاع کند خاصه این که فاش شده شماری از بورسیه ها مربوط به دروسی از علوم انسانی بوده که اتفاقا مختص داخل است و طی یک فرایند، تبدیل به تحصیل در دانشگاه های داخلی می شده است که هیچ واژه ای به جز رانت و تبعیض نمی تواند آن را توصیف کند.

صریح این که ماجرای استیضاح تمام شده اما پرونده بورسیه ها بسته نشده و اتفاقا حال که دولت هزینه سنگینی پرداخته و طرف مقابل نیز خود را مبرا می داند و به دیگران نسبت می دهد وقت آن است که سرپرست جدید وزارت علوم در سه ماهی که فرصت دارد به این موضوع رسیدگی کند و آن را به عنوان میراثی برای وزیر آتی بر جای نگذارد و اگر ادامه یافت گزینه وزارت چه سرپرست کنونی باشد چه دیگری بر آن تاکید ورزد.

هیچ کس نمی تواند از اعطای بورسیه به طرق غیر قانونی دفاع کند و اساسا اگر بورسیه ها به صورت منطقی و قانونی اعطا شده انتشار اسامی نه تنها نباید مایه نگرانی باشد که می توانند به آن ببالند.

زیرا اصل اعطای بورسیه  امر مذمومی نیست. بحث تنها بر سر این است که دریافت کنندگان، شایستگی داشته اند یا نه. اگر کسی خود را محق می داند هرگز نباید از انتشار اسامی نگران شود. کما این که دکتر حسن غفوری فرد با سابقه معاونت ریاست جمهوری و وزارت و نمایندگی مجلس و کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری بارها و بارها به این که با اخذ بورس تحصیلی در پیش از انقلاب امکان ادامه تحصیل در مقاطع عالی را می یافته افتخار کرده است. بورسیه شدن مایه مباهات بود چون از توانایی های علمی فرد حکایت می کرد و هیچ رنگی و انگی از تبعیض نداشت.

دانشگاه ها به دانشجویان نخبه و واجد رتبه نخست خود در شماری از رشته های تحصیلی بورس خارج از کشور می دادند و هنوز نیز این قاعده با برگزاری آزمون هایی جاری است و به این ترتیب دانشجویی که استعداد داشت اما تمکن مالی نداشت تشویق می شد درس بخواند و تلاش کند تا به این بورسیه دست یابد. بنا بر این بورسیه شدن به معنی رانت خوار بودن نبود. شهید دکتر مصطفی چمران هم با همین بورسیه ها به بهترین دانشگاه های ایالات متحده راه یافت و مثال ها البته محدود به همین دو مورد نیست.

پس استیضاح و کنار رفتن وزیر علوم نه تنها نباید پرونده بورسیه ها را به محاق ببرد که اتفاقا با وضوح بیشتر باید مطرح شود زیرا حالا دیگر دولت و وزارت علوم هم متهم نخواهند شد که از آن به مثابه ابزاری استفاده می کنند. مهم تر این که استیضاح کنندگان با تاکید بر این که دغدغه رکود علمی دارند قطعا تصدیق می کنند بورسیه های کم دانش مانع رشد علمی هستند و اتفاقا حال که روشن شده تا چه اندازه دغدغه رشد و شکوفایی علمی دارند، وقت آن است که پرونده بورسیه ها بازبینی شود تا غیر علمی ها به این روند آسیب نرسانند.

خانواده هایی که شهریه های ادامه تحصیل فرزندان خود را با فروش فرش زیر پای خود یا تن دادن به کار دوم و سوم و مشقت های بسیار تامین می کنند نمی توانند بپذیرند کسانی ولو به تعداد انگشتان دو دست، بدون احراز شایستگی و به صرف ارتباط و انتساب و ادعا، از بودجه عمومی پول گرفته باشند تا عنوانی را به نام و نام خانوادگی شان اضافه کنند و از مواهب مادی و معنوی آن برای تمام عمر بهره مند شوند و جای فرزند آنان را اشغال کنند. چرا که زخم این حس آزار دهنده با هیچ ادعایی التیام نمی یابد.

پرونده استیضاح بسته شد، پرونده بورسیه ها اما همچنان باز است.  اگر اقتضای واقع بینی سیاسی مختومه دانستن پرونده اول و نگاه به آینده است، دغدغه رشد علمی، رسیدگی به پرونده دوم را اقتضا می کند...


عصر ایران